امید فراغت-روزنامه نگار تصور این است حماس و …نماز جماعت در مسجدالاقصی را تا تجدید وضو و دست دادن فرصتی برای طهارت، عقب انداختهاند! چرا که آمریکا و متحدان غربیاش حتی به بهای درگرفتن جنگ فراگیر هم پای اسرائیل ایستادهاند. بنابراین با توجه به افزایش تعداد روزهای آتشبس، باید پذیرفت مذاکرات قدرتهای جهانی و کشورهای […]
امید فراغت-روزنامه نگار
تصور این است حماس و …نماز جماعت در مسجدالاقصی را تا تجدید وضو و دست دادن فرصتی برای طهارت، عقب انداختهاند! چرا که آمریکا و متحدان غربیاش حتی به بهای درگرفتن جنگ فراگیر هم پای اسرائیل ایستادهاند.
بنابراین با توجه به افزایش تعداد روزهای آتشبس، باید پذیرفت مذاکرات قدرتهای جهانی و کشورهای منطقه خاورمیانه به ویژه عربستان ،امارات ،قطر ،کویت ،ترکیه و …به این نتیجه رسیده که پایان حماس به صورت تدریجی اعلام شود!
اگر حماس میدانست حمله ۷ اکتبر به اسرائیل به قیمت پایان حضور سیاسی، اقتصادی و نظامیاش در غزه میانجامد، آیا چنین میکرد؟ پاسخ خیر است!
پس چرا حماس به اسرائیل حمله کرد؟ پاسخ آن را باید از رهبرانشان پرسید که اکنون با انواع و اقسام تهدیدهای مالی و جانی مواجه شدهاند! شاید روزی به قیمت حفظ جان، مبادرت به افشای راز کنند.
نکته قابل تامل این است آنچه که در قالب مدلِ اجماع قدرتهای غربی روی حماس موثر افتاد، روی دیگر خرده کانونهای قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی منطقه خاورمیانه هم قابل تعمیم است!
بنابراین در چنین فضایی اگر سوال پرسیده شود، آیا روابط اعراب و اسرائیل در قالب پیمان ابراهیم، محقق شدنیست؟
در پاسخ میشود چنین بیان کرد، با توجه به رخدادهایی که در حاشیه جنگ حماس و اسرائیل تحقق پیدا کرد، پیمان ابراهیم بین اعراب و اسرائیل با موانع بسیار اندکی روبروست و به تعبیری باید آن را در آستانه محقق شدن دانست.
لازم به ذکر است مذاکرات پنهانی در حال حاضر حکومتهای غربی و اعراب، بر پایه و اساس این نکته در حال انجام است که پایان حماس و متعلقات آن چطور و چگونه به انجام برسد؟
برای مثال وقتی ایلانماسک که شخصیت مورد احترام جامعه جهانیست، بیان میکند هیچ راهی جز نابودی حماس نمانده است، پیام آن این است که ایلانماسک هم چیدمان جدید سیاستهای کلی خاورمیانه را متوجه شده است.
نکته مهمتر اینکه بنیامیننتانیاهو نخستوزیر اسراییل، در همان ساعتهای اولیه حمله حماس به اسراییل، اعلام کرد که بعد از جنگ، خاورمیانه جدیدی را شاهد خواهیم بود.
سوال مهم اینکه در خاورمیانهجدید، نقش جمهوریاسلامی چیست؟ آیا مسئولان در بحبوحه جنگ متوجه شدند، داستان چیست؟
شاید پاسخ آن را در رای مثبت جمهوریاسلامی به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل و همچنین اجلاس ریاض مبنی بر به رسمیت شناختن دو دولتی را متوجه شد!
حرف پایانی اینکه آیا ماجراهای خاورمیانه جدید به همین موضوعات ختم خواهد شد؟
وقتی پیمانابراهیم بین اعراب و اسرائیل تحقق پیدا کند، قاعدتا متغیرهایی که برای معادلات و معاملات چنین صلحی، آسیبزا
باشند، چطور و چگونه حل خواهند شد؟
دیدگاهتان را بنویسید