بر اساس تحلیل ابن خلدون در اعراب قدیم یک سنت سه گانه ایلی و قبیله ای وجود داشت که قبل از اسلام عاملی برای ناتوانی آنها در تشکیل دولت مرکزی و خسارتهای بزرگ اقتصادی و اجتماعی شده و پس از دوران مجد اسلامی مجدد ظهور کرد و عامل انحطاط دولت و تمدن اسلامی بود. این […]
بر اساس تحلیل ابن خلدون در اعراب قدیم یک سنت سه گانه ایلی و قبیله ای وجود داشت که قبل از اسلام عاملی برای ناتوانی آنها در تشکیل دولت مرکزی و خسارتهای بزرگ اقتصادی و اجتماعی شده و پس از دوران مجد اسلامی مجدد ظهور کرد و عامل انحطاط دولت و تمدن اسلامی بود. این سه عامل عبارت بودند از قبیله و غنیمت و عقیده. هر کسی را در چارچوب تعهد به این سه حوزه تعریف و انتخاب کرده و با او همکاری میکردند.
پایبندی به این ویژگیهای خسارت بار، عامل اصلی انحطاط تمدنی اعراب بود. حالا هم مشاهده میشود که در استانهای کشور و مخصوصا استانهایی که بافت ایلی و عشایری دارند، به علت شرایط بد اقتصادی، سیاسی و امنیتی پیش آمده در کشور این خصلتهای غلط زیست ایلی و عشایری بارز شده و به صورت تجزیه اجتماعی و سرمایه اجتماعی سیاه افتراق بین مردم و گروههای اجتماعی را در منطقه بوجود آورده است.
قبیله نباید با غنیمت گرفتن از قبایل دیگر زیست کند، بلکه باید با تولید و مولدیت خویش و در همکاری و مشارکت با سایر اجزای جامعه به خلق ثروت و توزیع عادلانه آن بپردازد. غنیمت ناشی از رقابت ناصحیح و رانت جویی معنی ندارد و فقط عامل بیچارگی و هدر رفت منابع خواهد بود؛ و عقیده مبتنی بر قبیله فقط جدایی و زیست جزیره ای فقیرانه را در پی خواهد داشت که نتیجه ای جز فقر و ناتوانی ندارد.
پیامبر اسلام (ص) بزرگترین اصلاح اجتماعی که برای اعراب به همراه آوردند و عامل شکل گیری یک دولت مرکزی مقتدر شد، جدا کردن اعراب از همین شرایط انحطاط بود و با همسویی عقیدتی، برادری دینی و برقراری نظام مالیه عدالت محور، بر این نگاه قبیله محور خاتمه داد.
امروز نیز آنچه برای استانهای دارای بافت قبیله ای و مناطق عشایری و ایلی لازم است، این است که توسعه و توانمندی و قابلیت یک پارچه را در نظر بگیرند و در مسیر آن از تخریب رقبای ایلی و گروهی و حزبی و جناحی خودداری کنند. همه در یک کشتی نشسته ایم. اگر هر کسی قسمتی را برای خود بشکند که قایقی درست نماید، حتما کشتی غرق خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید