ماشاءالله وروایی، بازیگر سریال «نون. خ» که این شبها از شبکه یک سیما پخش میشود، درباره حضورش در این سریال از اولین فصل مجموعه بیان کرد: «من پیش از بازی در سریال «نون. خ» در صداوسیمای کرمانشاه فعالیت داشتم و بعد از فراخوانی که دادند به این سریال پیوستم.»
وی درباره پیشنهادها بعد از بازی در این سریال بیان کرد: اگر پیشنهاد خوبی باشد به تهران میروم، اما چون باید برای ما شهرستانیها هتل بگیرند و یا امکانات دیگری برایمان فراهم کنند کمتر از ما سراغ میگیرند. البته برخی از بازیگران هم بعد از سریال «نون. خ» و شهرت در این سریال به تهران رفته اند و در آنجا ساکن شدند مثل کاظم نوربخش که در بیجار زندگی میکرد و همشهری سعید آقاخانی بود، ولی الان چند سال است که در تهران خانه گرفته است و به این ترتیب در پروژههای دیگر هم میتواند بازی کند.
این بازیگر درباره فراخوان سریال نیز گفت: من در کرمانشاه فعال بودم، گفتند میخواهند برای یک سریال بازیگر بگیرند، مصطفی تنابنده به همراه سیروس میمنت آمده بود. عده زیادی هم در خود شهر برای آن فراخوان جمع شده بودند. نوعی پرسش و پاسخ انجام شد و هفته بعد به تهران رفتیم و بعد توسط سعید آقاخانی از ما تست گرفتند. چهار یا پنج نفر برای نقش کاووس انتخاب شده بودند که در نهایت این نقش به من رسید.
بازیگر نقش عمو کاووس درباره شخصیتی که ایفا میکند، عنوان کرد: من این نقش را میشناسم، چون زمانی به همراه برخی از همکارانم به روستاها میرفتیم و برنامههای شبانه میساختیم که کل آبادی در یک سالن جمع میشدند و تماشا میکردند.
وی درباره بازخوردهای مردمی نیز بیان کرد: مردم میگویند کاووس خیلی خوب است. میگویند خیلی طبیعی هستید. از اینکه در قصهها به خود منطقه پرداخته شده است، خوشحال هستند، چون همه این قصهها به نوعی واقعیت دارد. مثلا فصل اول درباره تخمه شورآباد بود یا در یکی از فصلها به داروهای گیاهی که در دشت و کوههای کرمانشاه وجود دارد، پرداخته شد.
این بازیگر درباره چالش سفر در فصل پنجم سریال و اتفاقات آن عنوان کرد: ما ۶ ماه در سفر بودیم، مسیر هم دور بود و در مسیر حرکت اتفاقات گوناگونی رخ داد. قصه هم این است که صنایع دستی خود را به کرمان برسانیم تا گلیم و جاجیم و گیوههای کردی در نمایشگاهی عرضه شود. نوری هم پرندهای را با خودش میآورد که آن هم داستانهای دیگری دارد که به سیستان و بلوچستان ختم میشود.
وی اضافه کرد: در قسمتهای آینده کولبری هم داریم و اگرچه این چند ماه سختیهای زیادی داشت، اما ما با جان و دل بازی میکردیم.
وروایی در پایان با اشاره به حضورش در گروه نجات هلی کوپتر بیان کرد: من البته کارهای سختی داشته ام و این سختیها را با عشق میپذیریم. من ۳۰ سال در هلی کوپتر و در گروه نجات بوده ام و حتی قبل از اینکه هلال احمر به وجود بیاید ما بودیم که به خیلیها در حوادث کمک میکردیم.
دیدگاهتان را بنویسید