وفاق ملی از واژهای پر کاربردی است که اخیرا در مقالات و سخنرانی ها کاربرد بسیاری دارد. براستی تعریف این واژه چیست؟ آیا تعریف مشخصی دارد یا صرفا برای شناساندن اتفاقی است که باید صورت گیرد. از یک منظر وفاق ملی به معنی پایان دوقطبیسازی، گروهبندی و یارکشی است و به این معنی است که […]
وفاق ملی از واژهای پر کاربردی است که اخیرا در مقالات و سخنرانی ها کاربرد بسیاری دارد. براستی تعریف این واژه چیست؟ آیا تعریف مشخصی دارد یا صرفا برای شناساندن اتفاقی است که باید صورت گیرد.
از یک منظر وفاق ملی به معنی پایان دوقطبیسازی، گروهبندی و یارکشی است و به این معنی است که خارج از صفبندیها، فقط میبایست بر خدمت به مردم متمرکز شود.
دکتر پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی ایران، در توییتی دولت وفاق ملی چنین تعریف می کند که: «وفاق ملی یعنی دستبرداشتن از اختلافاتی که جز بر پایه نفسانیت شکل نگرفته است.» او در ادامه اضافه میکند: «باید فرصت حضور مشارکت برای کسانی که تاکنون در حاشیه بودهاند فراهم شود.»
«رویکرد وفاق همه جانبه و پیچیده، به جای تمرکز بر نتایج نهایی، بر کل فرآیند یعنی یادگیری، تغییر و ایجاد معنای مشترک تاکید دارد. این رویکرد میتواند به ما کمک کند تا درک بهتری از فرآیندهای ایجاد اجماع پیدا کنیم و آنها را به طور موثرتر ارزیابی و بهبود بخشیم. دولت وفاق، برای تحقق توسعه، با شرایطی بسیار دشوار مواجه است. شرایط دشوار است از این رو که برای تقویت تولید، نیازمند نظام آموزش نوین، چه در فرهنگ حزبی و چه در آموزش و پرورش و آموزش عالی، ان جی او ها، و … هستیم. چنین رویکردی، نیازمند آن است که نیروهای آشنا به روال های نهادین وسازمانی وارد حوزه دولت شده، تا با فهم دقیق از استراتژی های نهادگرایی، به چنین رویکردی در عمل عمق و گستردگی بخشند.» (معصومه یعقوبی)
لذا به نظر می رسد نمی توان تعریفی مشخص از وفاق ملی داشت که بتوان بر اساس آن نقشه راه را ترسیم کرد. بر این اساس وفاق ملی اسم رمزی است برای حضور تعدادی از افراد با باورها و ارزش های متفاوت که هر کدام وابسته به یک جریان سیاسی با رویکرد خاص خود هستند.
اگر این انگاره را بپذیریم وفاق ملی مطرح شده توسط دکتر پزشکیان نوعی وحدت نظر و اشتراک فکری در خصوص انجام تکالیف ملی توسط کارگزارانی است که علاوه بر باورها و ارزش های متفاوت، وابستگی سیاسی به جریانی منتقد بر تفکر مورد قبول رئیس دولت دارد.
البته باید پذیرفت که جامعه از گروه ها و جریان های سیاسی مختلفی با باورها و ارزش های مختلف تشکیل می شود که همین تنوع و تلون جامعه موجب رشد و بالندگی خواهد شد اما سئوال اصلی این است که تجمع افرادی از گروه های مختلف با باورها و ارزش های متفاوت می تواند موجب آن وحدت رویه مد نظر رئیس جمهور شود؟
آیا نظام مسائل اساسی جامعه و دستگاهای اداری از منظر مدیران با باورهای خاص و متفاوت مشابه است؟ یعنی باور آقای پزشکیان با باور آقای ذالنوری و برخی از وزرای منتسب به جریان منتقد ایشان (در زمان انتخابات) نسبت به موضوعات آموزشی، فرهنگی و هنری، سیاست، امنیت و اجتماع همپوشانی دارند؟ بطور مثال رویکرد و سیاستگذاری یک وزیر اصلاح طلب با یک وزیر اصولگرا در آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی متفاوت نیست؟!
دیدگاه افراد نسبت به وفاق ملی متفاوت است یعنی اعتقاد او به جریان سیاسی متبوعش نوع وفاق و رویکرد عملیاتی او را مشخص می کند. مثلا در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری نظام مسائل مورد نظر آقایان جلیلی و قالیباف با آقای پزشکیان نسبت به سیاست خارجی، سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی و … کاملا متفاوت بود. لذا بر این اساس چگونه می توان بین این نوع نگاه که تفاوت ریشه ای و بنیادین با هم دارند، نوعی اشتراک در سیاستگذاری برقرار نمود؟
دولت اصلاح طلب سید محمد خاتمی که معروف به دولت فراجناحی بود را همه بخاطر داریم. در آن زمان آقای سید محمد خاتمی به دنبال نوعی وفاق ملی بود که بر اساس آن رویکرد توانست از مجلس پنجم که منتقد دولت آقای خاتمی بود رای اعتماد بگیرد. در کابینه آقای خاتمی چهره هایی مانند آقایان مظفر و شمخانی حضور داشتند که وابسته به جریان سیاسی رقیب آقای خاتمی بودند اما همه به خوبی می دانیم که وزاری وابسته به جریان سیاسی رقیب دولت اصلاحات ارزش افزوده ای برای آن دولت ایجاد نکرده بلکه در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری از ظرفیت ایجاد شده علیه دولت اصلاحات استفاده کردند.
نهایتا اینکه باید بپذیریم که باورهای سیاسی و مذهبی افراد در اتخاذ تصمیم های آنها تاثیر بسزایی دارد. پس نمی توان انتظار داشت که وزاری منتسب به جریان سیاسی منتقد آقای پزشکیان دقیقا همان تصمیمی اتخاذ کنند که نگاه اصلاح طلبانه آقای پزشکیان را تامین کند. از وزیری که باور دارد سازمان های مردم نهاد می تواند زمینه جاسوسی در کشور را فراهم کنند و موجب براندازی نرم خواهند شد و اعتقاد به احزاب و آزادی رسانه ها ندارد انتظار نمی رود که زمینه بالنده شدن جامعه مدنی را فراهم آورد.
دیدگاهتان را بنویسید