نسیم قنبری چند اصل بنیادین در تحلیل رفتار انتخاباتی و پساانتخاباتی! آنچه در روزهای اخیر بیش از هر چیز به اقتضای روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری دیده میشود، شکلگیری دیدگاهها و نظراتی است که بیشتر رنگ و بو و صبغه جناحی و سیاسی در قالب حمایت از یک جریان خاص به ظاهر اصلاح طلبی […]
نسیم قنبری
چند اصل بنیادین در تحلیل رفتار انتخاباتی و پساانتخاباتی!
آنچه در روزهای اخیر بیش از هر چیز به اقتضای روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری دیده میشود، شکلگیری دیدگاهها و نظراتی است که بیشتر رنگ و بو و صبغه جناحی و سیاسی در قالب حمایت از یک جریان خاص به ظاهر اصلاح طلبی دارد. آنچه بیش از همه باعث تعجب میشود تعداد بسیاری از اصلاح طلبان شناسنامه دار است که بدون توجه به جایگاه سیاسی و تحلیلی خود بیشتر در شکل یک کنشگر کارزارهای سیاسی به ارائه دیدگاه له یا علیه یکدیگر میپردازند؛ بیآنکه وجهی تحلیلی و یا استدلالی در گفتارها و نوشتارهای آنها باشد به نحوی جانبدارانه و در کسوت یک فعال سیاسی (طیف اول)،ژورنالیستی (طیف دوم) و یا یک فرصت طلب (طیف سوم) به بحث میپردازند
به رغم درک واقعیت جانبداری مثبت در کارزارهای انتخاباتی، اما آنچه که در این میان مغفول میماند عدم توجه به چشم اندازی کلان تر (برای استان )وایستادن بر فراز واقعیت های پر ابهام و غبارآلود و درک الگوهای تحلیلی و ماهیت کنش های سیاسی است به این معنا که با عبور از نگاه تونلی و محدود بتوان با درکی جامع و مآال اندیش به ارائه بحث پرداخت (بنگرید به تجربه فکری متفکرانی مثل یورگن هابرماس، شانتال موف، ارنستو لاکلاو، الیاس کانه تی و فرانسیس فوکویاما).
در این نوشتار تلاش خواهم کرد که از چشم انداز منافع استانی چند اصل بنیادین را به مثابه چراغ راهنما و ابزاری تحلیلی مد نظر قرار دهم این موارد موجبات اتحاد میان گروهی و جناحی را به بهترین شکل ممکن فراهم اورد .
یک. اصل ایران آگاهی: کنشگران سیاسی۱ -اصلاح طلبان ستادی کسانی که با یک چارت مشخص ریاست ستاد اصلی و سایر هماهنگی ها را به صورت مستقیم از طریق دکتر سعیدی و دکتر معصومی بر عهده داشتند ۲-واصلاح طلبان حزبی دهه ی پنجاه و شصت (کسانی که با ستاد ها در قهر به سر میبردند و تجربه ی تلخ دوران روحانی باعث ازدردگی خاطر و بدبینیشان به جریان اصلاح طلبی شده بود اما همچنان به خاطر رسالتشان میدان را خالی نکرده و با جان دل تلاش میکردند ) ۳-کارمندان دولت ، اصلاح طلبان مورد غضب واقع شده ی ادوار که یا به صورت ستادی یا شخصی فعالیت میکردند ۴-اساتید دانشگاه ها که داوطلبانه به این کارزار وارد شده بودند۴-ngo ها نیرو های مردم نهاد ۵- مردم عادی دلسوز و غیر منفعل که میدانستند که باید سرنوشتشان را خودشان تایین کنند و باید درکی شهودی از ایران و تمامیت ارضی ایران داشته باشند همه و همه به میدان امدند فارغ از هرگونه اختلاف نظر و کج سلیقگی ها برای یک هدف مشترک از تمام توان خود مایه گذاشتند به این معنا که همه وحود او گواهی دهد که جان شیفته اش؛ خرد راهبر و طنین قلب اش گواهی دهد که همه عالم تن است و ایران دل و “حب الوطن من الایمان”.
دوم آنکه نگرشی آگاهانه و خردمندانه به مسائل منطقه ای (در سه سطح جغرافیایی، فرهنگی و تمدنی) و جهانی (جهان نگری همکاری جویانه و ائتلاف ساز) بود که میتوانست این وحدت را محکم تر نماید .این نگرش آگاهانه بیشتر بر پایه منطق خردورزانه علمی و راهبردی بود که باز این چند گروه را برای اینده ی ایران نه فقط ((استان ))متحد میکرد که باز فارغ از اختلافات میان گروهی در کنار هم تلاش کنند تا برنامه های بین المللی مورد اختلاف با جهان را پزشکیان حل و فصل نماید به این معنا که در حوزه مسائل منطقهای و بین المللی میتوانست بر اساس منافع و چشم انداز های جدید راهبردها و تاکتیک های بدیعی را طراحی وقوف پیش از وقوع نسبت به مسائل منطقهای و جهانی را با یک خردورزی سیاسی به انجام رساند
سوم آنکه در تجربه یک و نیم قرن ما ایرانیان محور اصلی خواستهها بر پایه قانون خواهی و آزادی و کرامت انسانی استوار بوده است. توجه به اصل الزام آور قانون موجب مسئولیت پذیری، پاسخگویی و شفافیت فسادگریز می شد که اصلاح طلبان همیشه به دنبال این مطلوب بوده و هستند
چهارم. توجه به مردم و اراده عمومی نوعی درک فراگیر از همه شهروندان ایرانی فارغ از این مسئله است که آیا در جناح سیاسی او گنجانده میشود یا خیر؟ آیا به او رأی داده اند یا خیر؟ اراده عمومی در اینجا امری فراتر از اراده اکثریت بود و متضمن حقوق اقلیت و همه شهروندان که در یک جامعه همبسته زندگی میکنند و اکنون پزشکیان رئیس جمهور تمام مردم ایران است
اکنون که با هزار مشکل و فضای بد سیاسی امنیتی و اجتماعی و ان همه همبستگی به مطلوب رسیدیم
عده ای فرصت طلب و مجاهدان روز جمعه و شنبه و آویزانان پست که قصدی جز منافع شخصی ندارند فضا را متشنج و پر از اختلاف کرده و مبخواهند با تفرقه افکنی و شانتاژ های خبری به مطلوب مد نظر خود برسند و در این میان مجاهدان ایام هفته و صاحبان اصلی این کارزار را نادیده گرفنته و مورد هجمه و نا ملایمتی هایی قرار دهند که به مطلوب مد نظر خود برسند
در این میان باید هوشمندانه عمل کرد و چون برای اولین بار است که استان کرمانشاه به واسطه ی بزرگانی چون دکتر سعیدی دکتر معصومی و دکتر قائم پناه به هسته ی قدرت در مرکز نزدیک است این فرصت طلایی حاصل گردیده تا ما بتوانیم این استان محروم و غریب فراموش شده را احیا کنیم دست دوستی به سمت همه دراز کنیم و بگوییم بیایید یکبار هم که شده اختلافات بر سر منافع شخصی را کنار گذاشته و منافع عموم مردم استان را ملاک تلاش هایمان قرار دهیم و با حمایت و دادن انگیزه و انرژی مضاعف به این عزیزان فضا را از مسمویت به وجود امده پاک کنیم و مثل دوران طلایی انتخابات که همه در کنار هم برای یک هدف مشترک جنگیدیم برای صلح ارامش و به دست اوردن امکانات رفاهی و تفریحی از بین رفتن بیکاری اعتیادزباله گردی و تمام شماره یک های بدبختی
،تلاش کنیم ،دلمان به حال خودمان بسوزد برای استانمان و وارد بازی قدرت طلبان نشویم
دیدگاهتان را بنویسید